۱۳۸۹ مهر ۱۶, جمعه

زندگی اتفاقی : خوانشی آنارشیستی

نویسنده : مهدی سقایی

«بسیاری بر این باور هستند که خورشیدهایی به جز خورشیدی که بر ما می تابد ، وجود دارند که در دل تاریک ترین زمان های زندگی ما ، طلوع کرده و روشنایی را مهمان ما می کنند. این باور برآیند همان زندگی اتفاقی است. منتظر بودن برای آمدن خورشیدهای در دل سیاه ترین درون زندگی هر انسان، او را وا می دارد که دلخوش باشد و امیدوار. افسوس که انسان چندان نیز نمی تواند به امید دل ببندد زیرا احتمال بسیار است که از گرسنگی تلف شود»

همه چیز در جامعه  ای  که قدرت بر تمامی ارکان آن چه به صورت  برهنه و چه به صورت نامرئی اعمال می شود، وابسته به ماهیت و مفهوم « اتفاق» است. به گونه ای که « اتفاق» را می توان ذاتی جوامع قدرت زده محسوب نمود. در واقع الگو تولید فضا در جامعه بر ساخته قدرت بر محور اتفاق شکل می گیرد و برکنش های درون متنی ناشی از اتفاق ، شیوه زیستن خاص را رقم می زند. قدرت جریان یافته در بطئن جامعه  با برساختن شرایط اجتماعی مدنظر خود، الگو زندگی اتفاقی را ترویج می کند. از این طریق قدرت هر گونه آزادی عمل را در انتخاب محدود می کند و اتفاق و ترس از آن را در جامعه تسری می دهد. ترس از اتفاق، انتخاب شیوه زیستن متفاوت از آنچه را که قدرت می پسندد، به رویا بدل می سازد و حوزه عمومی را به حداقل کاهش می دهد.
در الگو زندگی اتفاقی ، مرزها بسیار محدود و بی شمارند. الگوهای رفتاری جامعه چندگانه و گاهی چنان پیچیده است که  گاهی درک سخت است. زندگی اتفاقی انسان را بدل به بازیگری می سازد که نقش خود را در حیطه های مختلف جامعه به شیوه های خاص ایفا می کند. در الگو زندگی اتفاقی است که « گتوهای شخصی» شکل می گیرند و تبادل میان حاشیه و متن با شتابی غیر قابل تصور انجام می گیرد به گونه ای که متن و حاشیه درهم می آمیزند و گاهی تشخیص آن غیر ممکن است.
ذکر این نکته در اینجا ضروری است که در این بحث اتفاق در تقابل با برنامه نیست بلکه در تعامل با هم قرار دارند. قدرت برنامه می ریزد برای اتفاق و اتفاق شکل می گیرد تا فکری برای برنامه شود. زندگی اتفاقی متضاد با زندگی با برنامه نیست بلکه باور برآن است که برنامه ریزی اتفاق در زندگی ، توجیه هدایت به صراط مستقیم است. برنامه در کنار و در دست قدرت است برای تسری اتفاق بر جامعه در راستای تحکیم هر چه بیشتر قدرت. زندگی اتفاقی تبلور جبر اجتماعی زیستن در جوامع قدرت زده است که در تضاد با زندگی انتخابی قرار دارد. در واقع تقابل اصلی مورد بحت تقابل میان اتفاق/ انتخاب است.
بزرگترین قربانی زندگی اتفاقی، انتخاب است. تقابل دودویی میان اتفاق/ انتخاب شکل می گیرد و بر سیطره اتفاق بر انتخاب منتهی می شود. در واقع تنها اتفاق زندگی اتفاقی ، انتخاب یک از یک است  و حتی انتخاب یک از یک ونیم فرض محال است. این انتخاب یک از یک نه تنها در شرایط جامعوی بلکه در شرایط فردی نیز اعمال می شود به گونه ای که انتخاب غیر از یک از یک در شرایط فردی ، اتفاق را شکل می دهد و محدودیت را افزون می کند به گونه ای که فرد آماج جریان قدرت قرار گرفته و فرایند « میکروسکوپی شدن» فرد آغاز می شود. در این وضعیت اتفاق افتاده است و سونامی قدرت در تمامی ابعاد زیستن فرد را به اضمحلال شخصیتی هدایت می کند. نمایز میان خانه و خیابان به صورت تصاعدی پررنگ می شود. کنکاش قدرت حوزه خصوصی را در برمی گیرد و چنان استمرار می یابد تا به قدرت تن دهد. در برخورد با فرد ، قدرت برهنه عمل نمی کند تا ویترین شود بلکه اتفاق را تسری می دهد و تسریع می کندتا فرد به بازیچه اتفاق هر روزه بدل گردد...
الگو زندگی  اتفاقی، سرنمود زنده بودن اجباری در شرایط جامعوی تحمیل شده است که یائسگی تفکر پیش رو را پیشکش می آورد و در می بندد برروی تحول و امر می کند بر تحمل. ناگزیر از اتفاق ، محدودیت های افزایش یافته و مرزهای پرنگ شده  و ایفای نقش جای خود واقعی را در اجتماع می گیرد. در این بزنگاه است که الگو زندگی اتفاقی نه دیگر با قدرت برهنه که با قدرت نامرئی پشتیبانی می شود. دیگر این قدرت برهنه نیست که قدرت رام کنندگی اش را تحت لوای آرمان سازی ایدوئولوژیک اعمال کند بلکه قدرت نامرئی جریان یافته در متن جامعه است آن هنگام که در بوق و کرنای شرایط اجتماعی، اتفاق هراسی و جامعه زدگی توده ای را ترویج و در بسیاری از مواقع تحمیل می کند تا بر شیوه زیستن لگام زند و احساس بودن را به اتفاقی که نباید شکل گیرد تقلیل دهد(مطیع و سربه زیر ، پسرخوبی است).

1 نظرات:

ناشناس گفت...

از همه دوستان آنارشیست درخواست می کنم که با حمایت کامل خود از این دوستان انگیزه های لازم را در دل بزرگ جولین آسانژ مدیر ویکی لیکس،(جوان ۳۹ ساله ی استرالیایی) زنده نمایند .
امروز انارشیسم به او و اطلاعاتش نیاز وافری دارد.
http://anarshist.blogfa.com/

ارسال یک نظر