آنارکوکاپیتالیسم یک دیدگاه طرفدار آزادی بی قید و شرط است (Libertarian)، در حالیکه به آزادی های شخصی اعتقاد دارد، از نظر رعایت حقوق مالکیت با آنارکوسوسیالیسم فرق دارد. به خاطر داشته باشید که آنچه یک آنارکوکاپیتالیست در مورد کاپیتالیسم میاندیشد، ممکن است با جریان اصلی دیدگاه کاپیتالیسم متفاوت باشد.
دیدگاههای متفاوت در مورد مالکیت معنوی
در حالیکه برخی از آنارکوکاپیتالیستها از مالکیت معنوی حمایت میکنند، همانگونه که انتظار میرود کاپیتالیستها چنین باشند، بسیار از آنارکوکاپیتالیستها با آن مخالف اند. بدین معنی که مالکیت معنوی را تجاوز از مالکیت فیزیکی میدانند.
در حالیکه برخی از آنارکوکاپیتالیستها از مالکیت معنوی حمایت میکنند، همانگونه که انتظار میرود کاپیتالیستها چنین باشند، بسیار از آنارکوکاپیتالیستها با آن مخالف اند. بدین معنی که مالکیت معنوی را تجاوز از مالکیت فیزیکی میدانند.
انتفاد آنارکوسوسیالیستها از آنارکوکاپیتالیسم
آنارکوکاپیتالیسم دیدگاهی است که از نظریۀ آنارکوسوسیالیسم جدا میشود، از این نظر که سرمایهداری آنارشیستی تنها دولت را هدف میگیرد که به عنوان انحصار در قدرت تعریف میشود، یعنی دولت به عنوان چیزی است غیر لازم و زیانبخش برای چامعۀ انسانی. این مفهوم در دهۀ 1950 از سنت لیبرالیسم کلاسیک (رجوع شود به : لیبرتاریانیسم = مکتب آزادی اراده، اختیارگرایی) نشأت گرفت و خود را در مقابل آنارشیسم قرار داد، در حالیکه میکوشید که این واژه (آنارشیسم) را در معنای جدید به کار گیرد. در علم اقتصاد کاپیتالیست، «آنارکوکاپیتالیسم» در تقابل با آنارشیسم کلاسیک قرار میگیرد که از لحاظ تاریخی هنوز هم ضد کاپیتالیسم میباشد. سوسیال آنارشیستها معمولاً بر این عقیدهاند که «آنارکوکاپیتالیسم» هرگر یک شکل از آنارشیسم نیست، زیرا مبنای اصلی آنارشیسم که حذف کامل سلسله مراتب است را انکار میکند. آنارکوسوسیالیستها عمدتاً بر این عقیدهاند که کاپیتالیسم نمیتواند بدون اجبار و تحمیل یک سیستم کلاسیک اقتصادی وجود داشته باشد، بنابراین حذف مناسبات سلسله مراتبی اجباری از یک نظام کاپیتالیستی محال است. چون آنارکوکاپیتالیسم ریشه در لیبرالیسم دارد، لذا معتقد است که افراد باید در رقابت با یکدیگر افراد آزاد باشند. ل. سوزان براون (L. Susan Brown) یک آنارکوفمینیست، خاطر نشان میسازد که اینگونه اعتقاد به رقابت بدین معنی است که افراد در بهرهکشی از دیگران به منظور رسیدن به هدف خود آزادند، به جای آنکه آزادی را برای نفس آزادی بخواهند.
آنارکوکاپیتالیسم دیدگاهی است که از نظریۀ آنارکوسوسیالیسم جدا میشود، از این نظر که سرمایهداری آنارشیستی تنها دولت را هدف میگیرد که به عنوان انحصار در قدرت تعریف میشود، یعنی دولت به عنوان چیزی است غیر لازم و زیانبخش برای چامعۀ انسانی. این مفهوم در دهۀ 1950 از سنت لیبرالیسم کلاسیک (رجوع شود به : لیبرتاریانیسم = مکتب آزادی اراده، اختیارگرایی) نشأت گرفت و خود را در مقابل آنارشیسم قرار داد، در حالیکه میکوشید که این واژه (آنارشیسم) را در معنای جدید به کار گیرد. در علم اقتصاد کاپیتالیست، «آنارکوکاپیتالیسم» در تقابل با آنارشیسم کلاسیک قرار میگیرد که از لحاظ تاریخی هنوز هم ضد کاپیتالیسم میباشد. سوسیال آنارشیستها معمولاً بر این عقیدهاند که «آنارکوکاپیتالیسم» هرگر یک شکل از آنارشیسم نیست، زیرا مبنای اصلی آنارشیسم که حذف کامل سلسله مراتب است را انکار میکند. آنارکوسوسیالیستها عمدتاً بر این عقیدهاند که کاپیتالیسم نمیتواند بدون اجبار و تحمیل یک سیستم کلاسیک اقتصادی وجود داشته باشد، بنابراین حذف مناسبات سلسله مراتبی اجباری از یک نظام کاپیتالیستی محال است. چون آنارکوکاپیتالیسم ریشه در لیبرالیسم دارد، لذا معتقد است که افراد باید در رقابت با یکدیگر افراد آزاد باشند. ل. سوزان براون (L. Susan Brown) یک آنارکوفمینیست، خاطر نشان میسازد که اینگونه اعتقاد به رقابت بدین معنی است که افراد در بهرهکشی از دیگران به منظور رسیدن به هدف خود آزادند، به جای آنکه آزادی را برای نفس آزادی بخواهند.
کارمزدی
آناکوکاپیتالیستها فکر میکنند که مناسبات کارفرما-کارگر اساساً یک رابطۀ ماهرانه و پرسود دوطرفه از مشارکت اختیاری است. آنها از حکومت به عنوان یک انگل (پارازیت) که موجب فساد، تحت نفوذ قرار دادن، کند کردن و تحریف است، نفرت دارند که در صورت نبودن آن، میتوانست روابط منصفانه، صلحآمیز و مشارکت آزاد جای آنرا بگیرد.
آنارکوکاپیتالیستها بر این عقیدهاند که توافق بر سر یک قرارداد که هر گروه برای رد کردن آن آزاد باشد، خود شاهد و ضامن آن است که این قرارداد مشروع و سودبخش است. آنها ادعا دارند که هرگونه قدرت بیرونی توانایی آنرا دارد که چنین مناسباتی را مانع شود که بخودی خود یک نوع ظلم و ستمیارگی است که باید با آن مبارزه کرد.
آنارکوکاپیتالیستها عقیده دارند که اهمیتی ندارد که چه سازمان اجتماعی وجود داشته باشد یا نداشته باشد؛ سازمانهای اجتماعی هرگز نخواهند توانست نیاز اساسی انسانی برای کار به منظور حمایت از خودشان را از میان بردارند. از این رو بحث دربارۀ یک اعتراض (اعتراض علیه کارمزدی) که اساس آن مانعی است که نمیتوان بر آن غالب شد، بیفایده است و این اعتراض مطلقاً یک اعتراض منطقی نیست. آنها همچنین بر این عقیده اند که در حالیکه هیچکس نمیتواند قادر باشد که کار را به طور کلی نپذیرد (رد کند)، یک شانس بزرگ برای کارگران وجود دارد و آن تنوع اقتصاد آزاد بازار است، که هیچگونه قرارداد معینی بین کارفرما و کارگر مخصوصاً اجباری نباشد.
آنارکوکاپیتالیستها عمدتاً از اکثریت جامعۀ سوسیالآنارشیستها برکنارند که به طور سنتی ضد سرمایهداری (آنتی کاپیتالیست) میباشند. آنارکوکاپیتالیسم به عنوان یک ناسازه (Paradox : متناقضنما) توسط بسیاری از آنارکوسوسیالیستها به شما میآیند، زیرا اینان (آنارکوکاپیتالیستها) نظریۀ خود را به جناح راست مکتب آزادی اراده (Libertarianism) بیشتر نزدیک میدانند تا دیگر جریانهای فکری آنارشیست.
آناکوکاپیتالیستها فکر میکنند که مناسبات کارفرما-کارگر اساساً یک رابطۀ ماهرانه و پرسود دوطرفه از مشارکت اختیاری است. آنها از حکومت به عنوان یک انگل (پارازیت) که موجب فساد، تحت نفوذ قرار دادن، کند کردن و تحریف است، نفرت دارند که در صورت نبودن آن، میتوانست روابط منصفانه، صلحآمیز و مشارکت آزاد جای آنرا بگیرد.
آنارکوکاپیتالیستها بر این عقیدهاند که توافق بر سر یک قرارداد که هر گروه برای رد کردن آن آزاد باشد، خود شاهد و ضامن آن است که این قرارداد مشروع و سودبخش است. آنها ادعا دارند که هرگونه قدرت بیرونی توانایی آنرا دارد که چنین مناسباتی را مانع شود که بخودی خود یک نوع ظلم و ستمیارگی است که باید با آن مبارزه کرد.
آنارکوکاپیتالیستها عقیده دارند که اهمیتی ندارد که چه سازمان اجتماعی وجود داشته باشد یا نداشته باشد؛ سازمانهای اجتماعی هرگز نخواهند توانست نیاز اساسی انسانی برای کار به منظور حمایت از خودشان را از میان بردارند. از این رو بحث دربارۀ یک اعتراض (اعتراض علیه کارمزدی) که اساس آن مانعی است که نمیتوان بر آن غالب شد، بیفایده است و این اعتراض مطلقاً یک اعتراض منطقی نیست. آنها همچنین بر این عقیده اند که در حالیکه هیچکس نمیتواند قادر باشد که کار را به طور کلی نپذیرد (رد کند)، یک شانس بزرگ برای کارگران وجود دارد و آن تنوع اقتصاد آزاد بازار است، که هیچگونه قرارداد معینی بین کارفرما و کارگر مخصوصاً اجباری نباشد.
آنارکوکاپیتالیستها عمدتاً از اکثریت جامعۀ سوسیالآنارشیستها برکنارند که به طور سنتی ضد سرمایهداری (آنتی کاپیتالیست) میباشند. آنارکوکاپیتالیسم به عنوان یک ناسازه (Paradox : متناقضنما) توسط بسیاری از آنارکوسوسیالیستها به شما میآیند، زیرا اینان (آنارکوکاپیتالیستها) نظریۀ خود را به جناح راست مکتب آزادی اراده (Libertarianism) بیشتر نزدیک میدانند تا دیگر جریانهای فکری آنارشیست.
1 نظرات:
درود رفیق،
در سطر اول نوشتەاید، کە
"آنارکوکاپیتالیسم یک دیدگاه طرفدار آزادی بی قید و شرط است (Libertarian)،"
و در فقرە سوم، مینوسید
"ین مفهوم در دهۀ 1950 از سنت لیبرالیسم کلاسیک (رجوع شود به : لیبرتاریانیسم = مکتب آزادی اراده، اختیارگرایی) نشأت گرفت و خود را در مقابل آنارشیسم قرار داد، "
بە نظر من نظر دوم دروست اس، کە آنارکوآنارشیست، از لیبرالیسم نشات گفرتە است و هیج پیوندی با لیبیرتاریانیسم ندارد
موفق باشید
ارسال یک نظر